تحلیل تکنیکال روشی است که از داده ها و نمودارهای قیمت برای رمزگشایی پویایی بازار و پیش بینی حرکات بازار استفاده می کند. تحلیل تکنیکال سابقه طولانی در دنیای سرمایه گذاری دارد، حداقل به قرن هجدهم زمانی که تاجر ژاپنی برنج Honma Munehisa نمودار شمعی را معرفی کرد، باز می گردد. به طور کلی، تحلیلگران فنی سعی می کنند الگوهای موجود در داده های قیمت و حجم گذشته را برای درک پویایی عرضه و تقاضای دارایی پایه، با هدف پیش بینی تحولات قیمتی آتی و اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری سودآور، مطالعه کنند. بسته به اجرا، سرمایهگذاران ممکن است مستقیماً به نمودارهای قیمت تکیه کنند یا اطلاعات نمودارها را به سیگنالهای عددی تبدیل کنند و قوانین اکتشافی را برای تدوین استراتژیهای معاملاتی اعمال کنند.
تحلیل تکنیکی در مقابل تحلیل بنیادی: طالع بینی در مقابل نجوم؟
در دنیای سرمایه گذاری، ضرب المثلی وجود دارد که می گوید مقایسه تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی مانند مقایسه طالع بینی با نجوم است. این قیاس ممکن است از این واقعیت ناشی شود که تجزیه و تحلیل بنیادی برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری به تجزیه و تحلیل کاملی از مبانی اقتصادی دارایی اساسی متکی است، که به نظر می رسد شایستگی های اساسی تری ارائه می دهد. تحلیل بنیادی توضیحات شهودی از محرکهای قیمت دارایی ارائه میدهد، فلسفهای که قدمت آن به بنجامین گراهام، مرشد سرمایهگذاری ارزش در کتابش «تحلیل امنیت» (1934) برمیگردد.
تفاوت ها واقعاً در منطق فلسفه سرمایه گذاری و باورها یا مفروضات در مورد بازار نهفته است. در نهایت، اگر وظیفه پیشبینی بازده داراییها را به عنوان یک تمرین آماری در نظر بگیریم، تفاوتهای عمده در دادههای مورد استفاده و مدلهای پیشبینی بکار گرفته شده نهفته است. تحلیلگران بنیادی بر عوامل اقتصادی، از جمله محیط اقتصاد کلان و ویژگی های خرد دارایی های اساسی تمرکز می کنند. برعکس، تحلیلگران فنی فرض میکنند که قیمتهای بازار تمام اطلاعات مرتبط را جمعآوری میکنند و دیگر دادهها را زائد میکنند. با این حال، این دو رویکرد باید بهعنوان مکمل و نه انحصاری متقابل دیده شوند، بهویژه زمانی که فراوانی در دسترس بودن دادهها و پیامدهای آن برای افقهای پیشبینی در نظر گرفته میشود.
دنبال کردن روند و بازگشت میانگین
دنبال کردن روند و بازگشت میانگین دو گروه از استراتژیهای فنی هستند که به طور گسترده در عمل مورد استفاده قرار میگیرند. استراتژی های دنبال کننده روند تلاش می کنند تا روند فعلی بازار را شناسایی کرده و در همان جهت سرمایه گذاری کنند تا زمانی که روند متوقف شود. سیگنال های رایج مورد استفاده در روند دنباله رو شامل میانگین متحرک متقاطع و تکانه سری زمانی است. از سوی دیگر، استراتژیهای بازگشت میانگین بر این ایده تمرکز میکنند که قیمت داراییها نمیتواند برای همیشه از ارزشهای بنیادی خود منحرف شود و در نهایت به ارزش واقعی خود باز خواهد گشت. هدف این استراتژیها شناسایی زمانی است که دارایی اساسی بیش از حد خرید یا فروش میشود و نقاط عطفی را که احتمالاً بازگشت بازار در آنها رخ میدهد، ثبت میکنند.
سوالات متداول
در ادامه به بررسی برخی از سوالات متداول درباره تحلیل تکنیکال می پردازیم:
آیا سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند؟
در بین متخصصان، تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازار سهام، بازار ارز و بازارهای آتی به کار می رود. این توسط مطالعات دانشگاهی و نظرسنجی سرمایه گذاران حرفه ای تایید شده است.
تحلیل تکنیکال به صورت تجربی چقدر سودآور است؟
اثربخشی تحلیل تکنیکال موضوع بحث گسترده ای در جامعه مالی دانشگاهی بوده است. بیشتر تحقیقات شواهد مثبتی را ارائه می دهند که از پیش بینی پذیری تحلیل تکنیکال پشتیبانی می کند.
آیا همه بازارها و روش ها برابر هستند؟
به نظر می رسد تحلیل تکنیکال برای بازارهای سهام و بازارهای ارز خارجی بهترین کار را دارد، اگرچه بستگی به این دارد که کدام تکنیک و برای چه افق زمانی مورد استفاده قرار گیرد. به نظر میرسد روشهای پیروی از روند بهترین نتایج را به همراه دارند، در حالی که به نظر میرسد افقهای زمانی کوتاهتر از روشهای طولانیتر مناسبتر هستند.
دیدگاهتان را بنویسید